كسی كه به اسلام عقيده ندارد، بايد برود!! مگر در اين مملك تنها مسلمانان زندگی می كنند؟ اين كشور به اديان مختلف تعلق دارد و همان قدر كه مسلمانان در آن صاحب حق هستند، ساير اديان نيز دارای حق هستند؛ حتی پيروان اديانی كه تازه به اين كشور آمده اند. توجه داشته باشيد كه زرتشتيان و مسيحيان و ماندايی ها، پيش از مسلمانان در ايران زمين سكنا گزيدند و اگر حكم بر سابقه باشد، بيش از شما سابقه دارند و هيچ كس حق ندارد كه براي آنان تعيين تكليف كند. در گام نخست سخن از دين نيست، سخن از حق و مالكيت است. می توانيد به صرف مسلمان بودن، اموال كسی را مالك شويد يا چيزی از زندگی او را برای خود برداريد يا او را محروم سازد كه دين ندارد يا دينی ديگر را اتخاذ كرده است؟ همان اسلامی كه از ان سخن می گوييد و كمترين سوادی درباره آن ندارد، همچنان كه برخلاف نظام های كمونيستی سابق، برای مالكيت فردی حقانيت قائل شده برای هر حوزه ای كه به حقوق فردی مربوط شود، حقانيت بخشيده و به ديگران – حتی پيامبران- اجازه تجاوز به آن را نمی دهد و پيروان اش را از آن منع می كند. شغل، سمت و هر مزايايی كه يك انسان می بايد از آن برخوردار باشد و حتی در زمان پيامبر نيز به خاطر دينی متفاوت حقوق و اموال كسی را تصاحب نكردند، شما نمی توانيد از آنان سلب كنيد. اين مملكت به ساير اديان نيز تعلق دارند و اين جزو مالكيت و حقوق شان است و هيچ كسی نمی تواند آن را از ايشان سلب كند. شما در هر مقامی كه باشيد، حق و جرم را تعريف نمی كنيد و تنها اين قانون است كه تعيين حق و جرم می كند و شما تعيين كننده نيستيد و اگر چنين كنيد بايد خود را برای محاكمه در دنيا و آخرت آمده كنيد.
نگارنده در مقاله شهر خدا و حقوق آن و مقالاتی ديگر شرح داد كه در حوزه حقوق فردی، هيچ كس حق دخالت ندارد و به همين سبب است كه خداوند به پيامبر می فرمايد: «اگر مومن باشید، بازنهاده الهی برای شما بهتر است؛ و من نگهبان شما نیستم». سوره هود، آیه ۸۶. «پس اگر رویگردان شدند تو را نگهبان ایشان نفرستاده ایم و بر تو جز پیام رسانی نیست...». سوره شوری، بخشی از آیه ۴۸. «... جز این نیست که پیام رسانی بر تو و حسابرسی بر ماست». سوره رعد، بخشی از آیه ۴۲. يعنی شما كه جای خود، حتی رسول خدا "حق" ندارد كه به جز دعوت – نه اجبار- هيچ اقدام ديگری نسبت به ساير بندگان خدا انجام دهد. خوب دقت كنيد، آنچه كه خداوند از آن ما را منع كرده، انجام آن موجب زير پا گذاشتن حقی از ديگران مي شود كه خداوند جهانيان برايشان قائل شده كه اگر آنان ما را نبخشند، خداوند مي فرمايد او نخواهد بخشيد. شما اگر نه تنها پيروان ساير اديان كه حتي بي دينان را به خاطر اعتقادات فردي شان، از كوچكترين حقي در اين كشور محروم كنيد، خود حكم خداوند را زير پا گذارده ايد و در دنيا و آخرت مجازات خواهيد شد. متأسفانه اين مسئولان غيرمسئول مدام سر كارهاي مختلف به عنوان وكيل و نماينده و وزير گذاشته مي شوند و بر ستم ها و رفتارهاي غيرمسئولانه مي افزايند؛ نام آن را هم گذاشته اند، دولت امام زمان!!
عدم تمايز قائل شدن بين حقوق فردي و اجتماعي متأسفانه در نزد برخي از رهبران ديگر نيز وجود دارد و بعد از اشاره نگارنده نيز، اذعان كردند كه آنان تنگ نظر نيستند، كه خود حكايت از عدم درك مضمون مورد نظرم بود. اين نكته اي بسيار مهم است و اشتباه بزرگي بود كه در انقلاب ۵۷ نيز با ناديده گرفتن اش به بسياري ظلم شد. وقتي مي گوييم، اعتقادات هر كس در هر زمينه اي، به او مربوط مي شود، منظور اين نيست كه سخت گيري يا نرم خويي و تساهل و غيره به خرج دهيم، بلكه نقطه عطف آن سخن اين است، كه حوزه فردي اصلاً ربطي به ديگران دارد كه در مورد ميزان نرمش و تساهل اختلاف نظر داشته باشند. درست مثل اين است كه بگويم اين مال از آن شما نيست و حق نداري از آن برداري و شما در پاسخ بگوييد كه نمي خواهم زياد بردارم و تنها كمي مي خواهم! سخن از كم و زياد نيست، صحبت از عدم وجود حق و اعمال نظر در مورد چيزي است كه حق دخالت درباره آن نداريد، چه كم و چه زياد؛ و اصلاً آن هيچ ربطي به شما و ديگران ندارد. دين و هر باور ديگري جزو حقوق فردي انسان ها است و اين حقي است كه خداوند به آنان داده و هيچ موجودي حق ندارد، از آنان سلب كند و گرنه خود به سبب اين ظلم مستوجب محاكمه و مجازات است. در اينجا مي خواهم يك گريزي به مطالب مقاله شهر خدا بزنم:
«شهر خدا چه جور جايي است؟ اين پرسشي است كه به منطق حاكم بر پشت افكار دينداراني نظر دارد كه تصور مي كنند بايد جامعه اي به دور از گناه و جرم و ظلم داشته باشند و از اين روي، آزادي ها را محدود مي كنند، مخالفان و منتقدان را بر نمي تابند، به زور براي پيشبرد اهداف خود متوسل مي شوند، غافل از اين كه در اين دنيا بهشت پديد نياورده اند كه هيچ، جهنم را عينيت بخشيده اند و تقريباً تمامي گناهان و ظلم هايي را كه حكومت هاي غيرديني انجام مي دهند، مرتكب مي شوند، اما اين بار به نام دين خدا! برخلاف تصور رايج، شهر خدا، شهري است عيني و واقعي در اين جهان. عيني و واقعي بدين معني كه آرماني نيست و هرگز آنچه در اذهان مي گذرد، در شهر خدا به وقوع نخواهد پيوست و اگر چنان انتظاري را داشته باشيم، حداقل با سرخوردگي و حداكثر با افتادن در دام جوامع بسته، ديكتاتوري و ظالمانه مواجه مي شويم. شهري است در "اين جهان" كه برخي –به خصوص دين باوران-آن را با تمايلات نوستالژيك بهشت عوضي نگيرند و تصور نكنند از شهري سخن مي گوييم كه تنها خدا باروان و نيكوكاران و امثال اين ها، در آن زندگي مي كنند. شهر خدا، مكاني است كه با قوانين خداوند در اين جهان اداره مي شود. شهر خدا با آنچه او اجازه ظهور و بروز تا پيش از روز داوري مي دهد، هويت پيدا مي كند. خداوند در كتب مقدّس اذعان كرده و در اين جهان عملي مي سازد كه به همه موجودات و حتي شيطان –اسطوره پليدي- نيز اجازه وجود و حضور و اعمال نظر و حتي تبليغ مي دهد؛ پس شهر خدا جايي است كه نه تنها نيكوكاران كه همه موجودات، از كافر و مشرك و پليد و ظالم و شياد تا به آخر، يعني تا هويت يك شيطان، حق زندگي و اظهار وجود و نظر و تبليغ دارند و چون حقي است كه خداوند در شهر خدا- نه بهشت- بدان ها بخشيده است، هيچ انسان و موجودي نمي تواند اين حق را از آنان سلب كند و اگر چنين كند، با زير پا گذاردن قوانين شهر خدا در اين جهان، حقي را زير پا گذاشته و خود مرتكب گناه و ظلم شده است و مستوجب مكافات است».
محض اطلاعاتان هم بگويم، كسی كه قرار است، با شرمساری و خفت بروند، شما هستيد. چاپلوسان، رياكاران و دين به دنيا فروشانی كه وقت شان به سر آمده است و اگر می دانستيد كه چگونه قرار است برويد...
منبع : دانشجو نیوز
نگارنده در مقاله شهر خدا و حقوق آن و مقالاتی ديگر شرح داد كه در حوزه حقوق فردی، هيچ كس حق دخالت ندارد و به همين سبب است كه خداوند به پيامبر می فرمايد: «اگر مومن باشید، بازنهاده الهی برای شما بهتر است؛ و من نگهبان شما نیستم». سوره هود، آیه ۸۶. «پس اگر رویگردان شدند تو را نگهبان ایشان نفرستاده ایم و بر تو جز پیام رسانی نیست...». سوره شوری، بخشی از آیه ۴۸. «... جز این نیست که پیام رسانی بر تو و حسابرسی بر ماست». سوره رعد، بخشی از آیه ۴۲. يعنی شما كه جای خود، حتی رسول خدا "حق" ندارد كه به جز دعوت – نه اجبار- هيچ اقدام ديگری نسبت به ساير بندگان خدا انجام دهد. خوب دقت كنيد، آنچه كه خداوند از آن ما را منع كرده، انجام آن موجب زير پا گذاشتن حقی از ديگران مي شود كه خداوند جهانيان برايشان قائل شده كه اگر آنان ما را نبخشند، خداوند مي فرمايد او نخواهد بخشيد. شما اگر نه تنها پيروان ساير اديان كه حتي بي دينان را به خاطر اعتقادات فردي شان، از كوچكترين حقي در اين كشور محروم كنيد، خود حكم خداوند را زير پا گذارده ايد و در دنيا و آخرت مجازات خواهيد شد. متأسفانه اين مسئولان غيرمسئول مدام سر كارهاي مختلف به عنوان وكيل و نماينده و وزير گذاشته مي شوند و بر ستم ها و رفتارهاي غيرمسئولانه مي افزايند؛ نام آن را هم گذاشته اند، دولت امام زمان!!
عدم تمايز قائل شدن بين حقوق فردي و اجتماعي متأسفانه در نزد برخي از رهبران ديگر نيز وجود دارد و بعد از اشاره نگارنده نيز، اذعان كردند كه آنان تنگ نظر نيستند، كه خود حكايت از عدم درك مضمون مورد نظرم بود. اين نكته اي بسيار مهم است و اشتباه بزرگي بود كه در انقلاب ۵۷ نيز با ناديده گرفتن اش به بسياري ظلم شد. وقتي مي گوييم، اعتقادات هر كس در هر زمينه اي، به او مربوط مي شود، منظور اين نيست كه سخت گيري يا نرم خويي و تساهل و غيره به خرج دهيم، بلكه نقطه عطف آن سخن اين است، كه حوزه فردي اصلاً ربطي به ديگران دارد كه در مورد ميزان نرمش و تساهل اختلاف نظر داشته باشند. درست مثل اين است كه بگويم اين مال از آن شما نيست و حق نداري از آن برداري و شما در پاسخ بگوييد كه نمي خواهم زياد بردارم و تنها كمي مي خواهم! سخن از كم و زياد نيست، صحبت از عدم وجود حق و اعمال نظر در مورد چيزي است كه حق دخالت درباره آن نداريد، چه كم و چه زياد؛ و اصلاً آن هيچ ربطي به شما و ديگران ندارد. دين و هر باور ديگري جزو حقوق فردي انسان ها است و اين حقي است كه خداوند به آنان داده و هيچ موجودي حق ندارد، از آنان سلب كند و گرنه خود به سبب اين ظلم مستوجب محاكمه و مجازات است. در اينجا مي خواهم يك گريزي به مطالب مقاله شهر خدا بزنم:
«شهر خدا چه جور جايي است؟ اين پرسشي است كه به منطق حاكم بر پشت افكار دينداراني نظر دارد كه تصور مي كنند بايد جامعه اي به دور از گناه و جرم و ظلم داشته باشند و از اين روي، آزادي ها را محدود مي كنند، مخالفان و منتقدان را بر نمي تابند، به زور براي پيشبرد اهداف خود متوسل مي شوند، غافل از اين كه در اين دنيا بهشت پديد نياورده اند كه هيچ، جهنم را عينيت بخشيده اند و تقريباً تمامي گناهان و ظلم هايي را كه حكومت هاي غيرديني انجام مي دهند، مرتكب مي شوند، اما اين بار به نام دين خدا! برخلاف تصور رايج، شهر خدا، شهري است عيني و واقعي در اين جهان. عيني و واقعي بدين معني كه آرماني نيست و هرگز آنچه در اذهان مي گذرد، در شهر خدا به وقوع نخواهد پيوست و اگر چنان انتظاري را داشته باشيم، حداقل با سرخوردگي و حداكثر با افتادن در دام جوامع بسته، ديكتاتوري و ظالمانه مواجه مي شويم. شهري است در "اين جهان" كه برخي –به خصوص دين باوران-آن را با تمايلات نوستالژيك بهشت عوضي نگيرند و تصور نكنند از شهري سخن مي گوييم كه تنها خدا باروان و نيكوكاران و امثال اين ها، در آن زندگي مي كنند. شهر خدا، مكاني است كه با قوانين خداوند در اين جهان اداره مي شود. شهر خدا با آنچه او اجازه ظهور و بروز تا پيش از روز داوري مي دهد، هويت پيدا مي كند. خداوند در كتب مقدّس اذعان كرده و در اين جهان عملي مي سازد كه به همه موجودات و حتي شيطان –اسطوره پليدي- نيز اجازه وجود و حضور و اعمال نظر و حتي تبليغ مي دهد؛ پس شهر خدا جايي است كه نه تنها نيكوكاران كه همه موجودات، از كافر و مشرك و پليد و ظالم و شياد تا به آخر، يعني تا هويت يك شيطان، حق زندگي و اظهار وجود و نظر و تبليغ دارند و چون حقي است كه خداوند در شهر خدا- نه بهشت- بدان ها بخشيده است، هيچ انسان و موجودي نمي تواند اين حق را از آنان سلب كند و اگر چنين كند، با زير پا گذاردن قوانين شهر خدا در اين جهان، حقي را زير پا گذاشته و خود مرتكب گناه و ظلم شده است و مستوجب مكافات است».
محض اطلاعاتان هم بگويم، كسی كه قرار است، با شرمساری و خفت بروند، شما هستيد. چاپلوسان، رياكاران و دين به دنيا فروشانی كه وقت شان به سر آمده است و اگر می دانستيد كه چگونه قرار است برويد...
منبع : دانشجو نیوز
MARG BAR JOMHOORI ESLAMI
پاسخحذفMARG BAR KHAMENEII